در معنای بقیّة الله
«بقیة الله» تعبیر قرآنی و نیز از القاب آخرین امام شیعهی اثناعشری است. این تعبیر در آیهی هشتاد و ششم سورهی هود، پس از آنکه شعیب پیامبر قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی میکند، بدین
نویسنده: عباس زریاب خویی
«بقیة الله» تعبیر قرآنی و نیز از القاب آخرین امام شیعهی اثناعشری است. این تعبیر در آیهی هشتاد و ششم سورهی هود، پس از آنکه شعیب پیامبر قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی میکند، بدین صورت آمده است: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ». مفسران بقیّة الله را، در این آیه، به پُرداشتن پیمانه و ابزار سنجشِ («مکیال» و «میزانِ») یاد شده در آیهی هشتاد و پنجم همین سوره پیوند داده و گفته اند که بقیّة الله، یعنی آنچه پس از پیمانه کردن و سنجیدنِ درست برای شما بماند یا خداوند برای شما نگاه دارد؛ این برای شما بهتر از آن است که نادرستی و کم فروشی کنید. زمخشری (1) در تفسیر بقیّة الله گفته است: «ما یُبقی لَکُم مِن الحَلال بعدَ التَّنَزُّهِ عَمّا هو حرامٌ علیکم»؛ یعنی آنچه خداوند برای شما، پس از دوری جستن از آنچه بر شما حرام شده است، از مال حلال نگاه میدارد. او (2) این احتمال را هم مطرح میکند که ممکن است مراد از بقیة الله، «ما یَبقی لَکم عندالله مِنَ الطاعات» باشد، یعنی آنچه از طاعات برای شما نزد خدا میماند. اهل لغت نیز تقریباً همین معناها را برای بقیّة و بقیّة الله آورده اند که به نظر میرسد که این معانی با توجه به سیاق آیه و موضع این عبارت در این آیه ذکر شده است.
در احادیث شیعه، بقیّة الله در این آیه به ائمه تأویل شده است. مجلسی (3) از مناقب ابن شهرآشوب نقل میکند که «بقیة الله خیر لکم نَزَلَت فیهم»، یعنی آیهی بقیة الله ... دربارهی ائمه نازل شده است. مجلسی (4) در تفسیر خود بر این حدیث که «امامان بقیة الله اند» میگوید: مقصود کسانی از انبیا و اوصیا هستند که خداوند ایشان را بر روی زمین برای هدایت مردم نگاه میدارد، یا اوصیا و امامانی که بازماندگان انبیا در میان امت خود هستند. بنابراین، وی «بقیة» را به معنای «مَن اَبقاه» میداند، یعنی کسی که خداوند او را نگاه داشته است.
در بحارالانوار (5) روایتی است که بر اساس آن، امام باقر علیه السلام، خطاب به مردمی که دروازهی شهر خود را بر روی ایشان بستند، خود را بقیة الله نامیده است. تعبیر دوم این کلمه به آخرین امام شیعهی اثناعشری برمی گردد، یعنی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه. روایات متعددی هست که بر اساس آنها مقصود از بقیّة الله، امام زمان است، از جمله طبرسی (6) از قول حضرت علی علیه السلام نقل میکند که مراد از بقیة الله امام مهدی عجل الله تعالی فرجه است که پس از انقضای مهلت خواهد آمد و زمین را که پر از جور شده است از داد پر خواهد کرد.
مجلسی (7) به نقل از کافی اورده است: امام جعفر صادق علیه السلام در پاسخ این سؤال که مردم به مهدی علیه السلام امیرالمؤمنین خطاب میکنند، فرمود: این لقب مخصوص علی بن ابی طالب علیه السلام است، و امام مهدی را باید با لقب «بقیة الله»، و چنین خطاب کنند: «السلام علیک یا بقیة الله». بعضی از علمای امامیه جملهی نهج البلاغه (بقیةٌ من بقایا حجته: او مانده ای از حجت های خداست- خطبهی 182) را تفسیری بر امام دوازدهم میدانند، (8) ولی بعضی از شارحان نهج البلاغه «بقیة» را در این عبارت عالمان و عارفانی میدانند که حجت خدا بر بندگان او در همهی دوران ها هستند. (9) در دعای ندبه نیز از امام مهدی عجل الله تعلی فرجه به بقیة الله تعبیر شده است.
در روایات شیعی آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه به هنگام ظهور، آیهی «بقیة الله خیر لکم ...» را خواهد خواند و خواهد گفت: «انا بقیة الله و حجّته» و هیچ مسلمانی بر او سلام نمی دهد مگر آنکه بگوید: «السلام علیک یا بقیّة اللهِ فی ارضه.» از مجلسی (10) نیز روایت شده است که حضرت مهدی خود فرموده است: «انا بقیّة الله فی ارضه». (11)
برای تبیین دقیق تر مفهوم «بقیة الله» در آیهی مذکور و روایات شیعی، لازم است به آیهی دیگری از قرآن توجه شود: مفسران در تفسیر آیهی 116 سورهی هود، که در آن «أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ» آمده است، با در نظر گرفتن سیاق آیه، «بقیة» را به معنای فضل و خیر گرفته اند. زمخشری (12) «أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ» را به معنای «خداوندان فضل و مال» و «بقیّة» را به معنای «خیر و فضل» (= دارایی و روزی) گرفته است. وی شواهدی نیز ذکر میکند که در آنها «بقیة» به معنای برگزیدگان است، اما این شواهد مستقل از متن و تفسیر این آیهی قرآن است و نمی توان گفت که مفهوم اخیر برای تفسیر متن قرآن در نظر گرفته شده است. خطیب تبریزی (13) نیز بقیه را در بیتی، که از شواهد زمخشری است، هم به معنای «افاضلکم» گرفته است و هم به معنای باقی ماندگان. شواهد مفصل دیگری نیز که آنتون اشپیتالر (14) در مقالهی «بقیه در قرآن به چه معناست؟» (15) (16) آورده، همه مستقل از تفسیر آیهی مذکور است. بنابراین، چنان که اشپیتالر (همان جا) و رودی پارت (17) (18) آورده اند، «بقیّة» به معنای فضل است و در اساس، و از لحاظ معناشناسی نیز، چنین است، زیرا فضل هم در اصل به معنای «بقیّة» و زیادتی است و در تحول معنایی مفهوم افزونی و خیر (دارایی) را به خود گرفته است و «بقیّة» نیز به مفاهیم «خیر» و «فضل» و «برتری» و «برگزیده» تحول معنایی یافته است.
با توجه به مطالبِ پیشین، وجه تفسیر بقیّة الله به امامان به خوبی معلوم میشود و آنجا که مقصود از بقیّة الله، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه دانسته میشود، میتوان به سهولت به جای بقیّة الله، فضل الله گذاشت؛ به این معنا که آن حضرت فضل و نعمت خداوند بر آدمیان است. این تفسیر بهتر و رساتر از تفسیر مجلسی است که به موجب آن، امامان بقیه و بازماندهی اوصیا و انبیا هستند و خداوند ائمه را از میان اوصیا برای نسل های بعدی نگاه داشته است.
بنابر آنچه گفته شد، آیهی شریفهی «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ» با توجه به حدیث «بقیّة الله خیرٌ لکم نزلت فیهم»، این گونه تفسیر میشود که امامان که برگزیدگان خدا هستند، برای شما بهترند. دربارهی بقیّة الله، به عنوان لقب خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نیز مطلب به همین صورت است.
گفتنی است که کلمهی بقیّة، علاوه بر دو مورد یادشده، یک بار نیز در آیهی 248 سورهی بقره آمده است. در این آیه نیز به سهولت میتوان گفت که «بقیة» به مفهوم فضل و خیر (دارایی و مال) است. (19)
پی نوشت ها:
1. ج2، ص 418.
2. همان جا.
3. ج24، ص 211.
4. همان جا.
5. ج24، ص 212.
6. ج1، ص 212.
7. ج24، ص 211-212.
8. قطب راوندی، ج2، ص 722.
9. ابن میثم، ج3، ص 393؛ ابن ابی الحدید، ج10، ص 96.
10. ج24، ص 212.
11. همان جا.
12. ج2، ص 436.
13. ج1، ص 87.
14. Anton spitaler.
15. "was Bedeutet Baqija im koran? ".
16. ص 137-146.
17. Rudi paret.
18. ص 52-53.
19. پارت، همان جا.
منابع تحقیق:
قرآن کریم.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385-1387/ 1965-1967، بیروت [بی تا. ].
ابن میثم، شرح نهج البلاغه، قم 1362 ش.
یحیی بن علی خطیب تبریزی، شرح دیوان الحماسه، بولاق 1290.
محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت [بی تا. ].
احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت 1401/ 1981.
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، قاهره 1411/ 1991.
سعیدبن هبة الله قطب راوندی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، چاپ عزیزالله عطاردی خبوشانی، چاپ افست دهلی 1404.
محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت 1403/ 1983.
Radi paret, Der karan: kommentar und konkordanz, stuttgart 1977.
Anton spitaler, "was Bedutet Baqija im koran?", in westostiche Abhandlungen: zum siebzigsten Geburstag Rudolf Tschudi, ed. Fritz Meier, wiesbaden 1954.
منبع مقاله :
زریاب خویی، عباس؛ (1389)، مقالات زریاب (سی و دو جستار در موضوعات گوناگون به ضمیمهی زندگینامهی خودنوشت)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}